سِرِه



بسم الله الرحمان الرحیم

 * هرکرا  اسرار حق آموختند. 

عارفان که جام حق نوشیده‌اند  رازها دانسته و پوشیده‌اند / هر کرا اسرار کار آموختند  مهر کردند و دهانش دوختند (مولوی)


  اشاره : 

از وصایا و سبک و روش زندگی شهیدان راه حق هرچه بگوییم و بنویسیم کم است ! اما در بیان کرامات منتسب به ایشان و نشر و ترویج آن بایستی احتیاط کرد!  مبادا به خیال تعظیم و تکریم ایشان ؛ دچار سهو و خطا شویم . افراط بعضی به ظاهر دوستان شهدای گرانقدر؛ موجب شد که به جهت دانستن تکلیف! از ولی امر مسلمین پرسشی نمایم ؛ لذا متن پرسش م و پاسخ دفترمعظم له ؛ جهت اطلاع علاقمندان به اشتراک گذاشته می شود.

✍️ طرح مسئله : (استفتاء)

مطالبی قبلا بصورت دهان به دهان واخیرا بصورت اینترنتی دال بر کرامات و معجزات بعضی از شهدای گرانقدر جنگ تحمیلی که حقیربا آن بیگانه نیستم؛ دائر براینکه "مزارفلان شهیدگلاب ترشح می کند"؛ "فلان شهیدهنگام دفن خندیده" ؛"شهیدی که هنگام تدفین قرآن خوانده و اذان گفته"؛ "شهید بی سر روی سنگ غسالخانه دست دور گردن پدر می اندازد و او را به سینه می فشارد"؛"شهیدی که امام عصر عج درتدفینش شرکت داشته" و. بطورمتواتردرحال نشروترویج است و نکته مشترک درهمه این اقوال حاجت دادن قبورمتبرک این شهداست؛ بطوریکه موردتوجه غالب زوار قرار می گیرند و به جهت این حاجت دادن ها به قبرایشان دخیل می بندندو قس علیهذا ؛ و ازطرفی توجه زوار و خانواده ها را ازسایر قبورشهدا دورمیکنند. ضمن اینکه برای برخی اینطور تداعی شده که شهدا درمقامات دنیوی هم باهم فرق داشته و ارج قربشان متفاوت است. غرض این مقدمه طولانی این بود که :

-تکلیف امثال بنده درمواجهه بامسئله چیست؟

-نشروترویج آن درفضای حقیقی ومجازی چه حکمی دارد؟

-حکم تاییدیاتکذیب آن چیست؟

* پاسخ : (افتاء)

پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری :

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

"در موارد مذکور تا یقین به چیزی پیدا نکردید برای کسی بازگو نکنید." 

موفق و مؤید باشید

تصویر استفتاء

تکمله :

امام صادق(ع)می‌‌فرمایند: «المعجزة علامهٌ للّه لایعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب؛ «معجزه» نشانه‌ای از خداوند است که آن را جز به پیامبران و رسولان و حجتهای خود نمی‌‌دهد تا به‌وسیله‌ آن، راستگویی (مدّعیان ارتباط با خدا) از دروغگویی (مدّعیان دروغین) شناخته شود».

والسلام علی من اتبع الهدی


بسم الله الرحمان الرحیم

 * تعذیب یا تهذیب ! 

قد افلح من زکیها

اشاره 

درمطالعهء برخی کتب باموضوع "دفاع مقدس" و معرفی "شهداء" ؛ مطالبی با محوریت روش "خودسازی و تهذیب نفس" بعضی شهدای والامقام ؛ از قول دوستان و نزدیکان و گاهی با واسطه های متعدد؛ نقل می شود ؛ از آنجا که محتمل است این روشها و "سلوک" در"معاتبه و معاقبهءنفس" ؛ سلیقه ای و شخصی باشد؛ با امعان نظر به اینکه مخاطبین این کتابها؛ مخصوصا"جوانان عزیز؛ مستعد تاثیرپذیری هستند و در مسئلهء مهم "مرابطه با نفس"  امکان الگوبرداری از این روشهای "سلوک فردی" توسط ایشان وجود دارد ؛ لذا تذکر این نکته ضروری است که اگر چه حیات دنیوی و رفتار اجتماعی شهدای عزیز قابل تقلید و الگوبرداری است؛ اما! کماکان مرجع تقلید و محل مراجعهء همه عزیزان متشرع و متدین ؛ در امور دینی ؛ مذهبی و خصوصا" عرفان و تهذیب نفس ؛ منابع ثقه و اهلبیت علیهم السلام و علماءدین حفظهم الله می باشند؛ چناچه حافظ علیه الرحمه می فرمایند: 

طی این مرحله بی همرهی خضرمکن!ظلمات است بترس از خطر گمراهی 

 ✍️ 

 طرح مسئله : (استفتاء)

آیاتنبیه بدنی در تهذیب نفس وسلوک اخلاقی جایز است ؟

 - دربیان حالات برخی عرفاء و شهداء آمده است که درمواجهه با نگاه به نامحرم ؛و درتنبیه و تحذیرنفس خود؛ با سوزن به پشت پلک چشم و صورت خود می زده اند؛ آیااین عمل جایز است؟ 

- کلا"جریمه کردن نفس برای محاسبه و مراقبه به نحو تنبیه بدنی ؛ جریمه نقدی و تنبیه بوسیلهءتحمیل و تکلیف عبادات و مستحبات بر خود چه حکمی دارد؟

* پاسخ :

1- پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری :

"در هر صورت اگر ضرر قابل توجهی داشته باشد، جایز نیست." 

2- دفتر آیت الله مکارم شیرازی/استفتائات :

"با توجه به آنچه نوشته اید، هر گونه تنبیهی که سبب آسیب مهمی به بدن شود جایز نیست و برای تنبیه و جریمه در برابر معصیتی که انجام می دهد، آنچه در ادامه بیان نموده اید، هیچ مانعی ندارد مثلا نذر کند روزه بگیر و یا نماز بخواند و یا حتی جریمه نقدی و مالی تعیین کند، هر چند در قالب نذر نباشد. در این زمینه مطالعه جلد اول کتاب «اخلاق در قرآن» ذیل عناوین "8- از کجا شروع کنیم؟" و "گام های عملی به سوی تهذیب اخلاقی" مفید خواهد بود"  

 تبیین .

مرابطه با نفس مراتبی دارد که عبارتند از: 1 . مشارطه 2 . مراقبه 3 . محاسبه 4 . معاتبه 5 . معاقبه

پنجمین گام در برنامه عملی سیر و سلوک اخلاقی که بعد از «محاسبه» انجام می گیرد، مساله معاقبه یعنی مجازات نفس است در برابر خطاها و خلافهایی که از او سرزده است؛ زیرا اگر انسان حساب کند، و در مقابل کارهای خلاف، هیچ واکنشی نشان ندهد، نتیجه مع خواهد شد؛ و به تعبیر دیگر، باعث جرات و جسارت نفس است.

همان گونه که وقتی انسان کارمندان و کارگران و شرکای خود را پای حساب حاضر می کند و از آنها تخلفها و نادرستیهایی در حساب می بیند، در برابر آن واکنش نشان می دهد و به نوعی آنها را کیفر می دهد - از مرحله خفیف و ملایم مانند سرزنش(معاتبه) گرفته تا مرحله کیفرهای مختلف ( معاقبه ) - کسانی که در مسیر قرب خدا گام برمی دارند و به سیر و سلوک مشغولند، نیز در برابر نفس سرکش باید چنین باشند؛ در غیر این صورت، محاسبه نتیجه مع می دهد؛ یعنی، موجب جرات و جسارت بیشتر می شود.

مراقبه و سپس محاسبه در صورتی اثر قاطع دارد، که مساله «معاقبه» و کیفرهای مناسب، نسبت به نفس اماره و هوی و هوسهای سرکش را در پی داشته باشد وگرنه تاثیر آن بسیار ضعیف خواهد بود.

"ولی این به آن معنی نیست که اعمال مرتاضان و بعضی از صوفیان منحرف را امضا کنیم، و بر داستانهایی که نمونه آن در پاره ای از کلمات «غزالی» در «احیاءالعلوم» آمده است صحه بگذاریم که مثلا انسان برای ریاضت نفس یا جبران خطاهایی که از او سرزده، دست به اعمال خشونت بار نسبت به خویشتن بزند و مجازاتهای خطرناک و ابلهانه ای نسبت به خود انجام دهد، بلکه منظور از «معاقبه» کارهایی مانند روزه گرفتن، تعطیل کردن برنامه هایی که در معرض هوی و هوس است، و محروم ساختن خویشتن از پاره ای لذات مادی و امثال آنها."

به گفته مرحوم نراقی در معراج السعاده:«اگر کار خلافی از او سرزد در مقام تنبیه خود بر آید؛ مثلا، تن به عبادات سنگین و انفاق اموالی که مورد علاقه اوست بدهد، اگر لقمه حرام یا مشتبهی خورده خویشتن را مقداری گرسنگی دهد، و اگر زبان به غیبت مسلمانی گشوده، مدح او کند یا با سکوت، خود را تنبیه، یا با ذکر خدا آن را جبران نماید؛ اگر شخص فقیر و تنگدستی را کوچک شمرده و نسبت به او توهین کرده، مال فراوانی را به او ببخشد، و همچنین نسبت به سایر معاصی و تقصیرات در مقام جبران برآید. » 

{نقل و تلخیص ازکتاب اخلاق در قرآن (جلد 1; اصول مسائل اخلاقی) گام پنجم; معاتبه و معاقبه (سرزنش کردن و کیفر دادن)}

* خاتمه :

 . به هر نسبت که ما شخصیت‌ها و حادثه‌ها را جنبه اعجازآمیز و مافوق انسانی بدهیم، از مکتب بودن و از رهبر بودن خارج کرده‌ایم .
برای سرمشق شدن و نمونه بودن، اطلاع صحیح لازم است اما اطلاعات غلط و تحریف شده نتیجه مع می دهد و به هیچ وجه الهام‌بخش نیکی‌ها و محرک تاریخ در جهت صحیح نخواهد بود .

              


بسم الله الرحمان الرحیم

 * یک جنگ !  چند روایت ؟!


✍️  

طرح مسئله : پس از پایان جنگ 8 ساله ؛ نوشتن از حماسه جنگ تحمیلی درقالب خاطرات ؛تاریخ شفاهی ؛کارنامه عملیاتی و . رونق گرفت؛ و علاقمندان با کتابها و موضوعات متنوع در این باره مواجه شدند. هرچند که تعدد و تنوع این آثار هنوز هم حق مطلب را ادا نکرده و جای کار دارد؛ اما معدود آثاری هم هستند که از تناسب کافی راجع به این موضوع برخوردار نیستند ؛ و صرفا" با بیان و روایت خاطراتی مملو از احساسات و غالبا" اغراق شده به نوعی آدرس غلط و تحلیل نادرست از موضوعی که حضرت امام (ره) آن را "دفاع مقدس" نامیدند، به مخاطبین می دهند. در این یادداشت قصد معرفی این آثار و پرداختن به موضوع را ندارم و صرفا"یادآوری می کنم که رهبر معظم انقلاب در خصوص آثارمکتوب دفاع مقدس تاکیدات|linkو تقریظ هایی دارند که تلویحا" و بلکه تحقیقا" آثار "سره" را از "ناسره" مشخص و سیر صحیح مطالعات را در این زمینه تبیین نموده اند.

.

اشاره : چندی پیش در ذیل یکی|link| از یادداشتهای این وبگاه(بررسی داستان منتسب به شهید امیر حاج امینی) ؛عزیزی ضمن انتقاداتی که به استنادات متن پست داشتند ؛ برای اثبات مدعا به دو مثال! از کتابی که راوی آن خودشان بودند اشاره کردند.از آنجا که احتجاج ایشان به کتاب مطبوع شان! مغایر با منویات حضرت امام (ره) به عنوان واضع مفهوم "دفاع مقدس" و شهید "محمدابراهیم همت" به عنوان فرماندهء شاخص "دفاع مقدس" بود ؛ قسمتی از محتوای کتاب "چشم جنگ"|linkآقای "محمدی مقدم" به اذعان خودشان ؛ و بخشهایی از کتاب "شراره های خورشید"|link| نوشتهء "گلعلی بابایی و حسین بهزاد" برای مقایسه آورده می شود. تبیین و تحلیل "سره" از "ناسره" موضوع با خوانندهء محترم . 

. تبیین نقد :

  - جناب فرید محمدی مقدم از کتاب "چشم جنگ" نقل می کنند : "من خودم قبل از عملیات کربلای 4 جبهه بودم یکی از دوستان به نام محسن محمدزاده با هماهنگی فرمانده گردان دیدبانی یاسین، مجید کریمی 17 ساله را بدون آموزش آورد منطقه و گفت خودم میبرم در خط مقدم به او آموزش میدهم  با هم رفتند خط مقدم و در سنگر دیدبانی هر دو با هم شهید شدند. اعزام مجید کریمی تا روز شهادت کلا 10 روز طول کشید  من این خاطره را در کتاب چشم جنگ آورده ام" (که میتوانید از اینترنت دانلود کنید).

و همچنین "در عملیات کربلای 5 در خط مقدم به هنگام شب با نوجوان 12 ساله ای مواجه شدم که اسمش حسین صابری بود او فرار کرده بود و خودش را به خط مقدم رسانده بود. خاطره او را هم در کتاب چشم جنگ آورده ام." 


-هرچند که نقد جدی به این اظهارات مکتوب شده در کتاب مذکور که به روایت آقای مقدم ؛ تدوین محمدمهدی خالقی که توسط نشر «ستاره­‌ها» و با حمایت معاونت فرهنگی سپاه امام رضا (ع) و اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس به چاپ رسیده است؛ وارد می باشد؛ اما بامطالعه و مداقه در بخشی از کتاب "شراره های خورشید"(کارنامه لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در عملیات خیبر، اثر گلعلی بابایی و حسین بهزاد؛ که توسط نشر ۲۷ بعثت به چاپ رسیده و اثری کامل و جامع درباره عملیات خیبر و چگونگی مدیریت شهید محمدابراهیم همت است) متوجه تناقض و تعارضی آشکار در نوع بینش و دیدگاه در نگاه شهیدهمت به تاسی از حضرت امام ره به جنگ ؛ با برخی آثار منتشر شده می شویم: در ادامه بخوانید :

*شرکت پنهانی و بدون اجازه در عملیات حرام است!
یکی از نمونه‌های جالب گفتگوهای درون‌سازمانی و داخلیِ کتاب، مربوط به جلسه طرح میثاق است که شهید همت با فرماندهان و مسئولان لشگر ۲۷ مشغول م و گفتگو است. همت خطاب به حاضران می‌گوید که از حجت‌الاسلام محلاتی نماینده ولی فقیه در سپاه درباره حکم شرعی افرادی که بی‌حساب و کتاب و بی‌اجازه فرماندهان به طور پنهانی، شب‌های حمله خود را به گردان‌های خط‌شکن رسانده و در عملیات شرکت می‌کنند، سوال پرسیده و محلاتی چنین پاسخ داده است: «چنین کسی فعل حرام انجام داده است.» (شراره های خورشیدص ۱۷۹) 
*در فراز دیگری از همین جلسه بین فرماندهان، درباره رفتار برخی رزمندگان صحبت می‌شود که هنگام شنیدن سوت خمپاره یا توپ دشمن، خیز نرفته و روی زمین دراز نمی‌کشند. دلیل‌شان هم این است که دیگران نگویند آن‌ها ترسو هستند. برخی از این رزمندگان هم گویا قصد دارند شهید بشوند. شهید همت در این باره به فرماندهان می‌گوید: «باید با این روحیات جاهلانه مبارزه کنیم!» (همان ص ۲۱۱).
توضیح: 
متذکر می گردم که کتاب "چشم جنگ" را مطالعه نکرده ام و هیچگونه پیشداوری نسبت به محتوای کل مطالب کتاب ندارم و نقد فوق صرفا" بر مبنای اظهارات صریح راوی محترم کتاب نوشته شده است.


بسم الله الرحمان الرحیم 

 *  وَتِلکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاسِ .

 

✍️ . مخاطب عوام و خواص هستند ؛ استثناء ندارد

" .هر روزی که از این روزهای سخت بر من می گذرد ! یکی از روزهای خوشی تو نیز سپری می گردد ؛ تا آن که من و تو روزی به هم می رسیم . آنجاست که پیروان باطل به زیانکاری خود آگاه می شوند. "

(گزیده ای از نامه امام موسی کاظم علیه السلام به هارون عباسی لعنت الله علیه و آله)



 «ای هارون! هیچ روز سخت و پر محنتی بر من نمی گذرد، مگر اینکه روزی از راحتی و آسایش و رفاه تو کم می گردد ؛ اما بدان که هر دو ، رهسپار روزی هستیم که پایان ندارد و در آن روز، مفسدان و تبهکاران زیانکار و بیچاره خواهند بود.» 

برگرفته از نامهء امام موسی کاظم علیه السلام خطاب به هارون عباسی ملعون

(تاریخ بغداد، ج 13، ص 32)


*  .  :

- توضیح بیشتری لازم ندارد! شرایط فعلی کاملا" گویاست

-  انتخاب عکسها تقریبا"تصادفی است . (والله اعلم)

- ماخذ ؛ کتاب آشنایی با زندگی پیشوایان (یعقوب جعفری)


بسم الله الرحمان الرحیم

 *نقد و بررسی یک عکس؛ ۱ 


اشاره : از تابستان سال 1394 تاکنون با وبلاگ ارزشمند و مورداعتماد آقای محمددرودیان /link«نویسنده و پژوهشگر تاریخ جنگ ایران و عراق» آشنا شدم, ایشان در زمینهءمباحث دفاع مقدس از صاحب نظران و جزو راویان مرکز«اسنادوتحقیقات دفاع مقدس»/link و "راوی سرلشکرمحسن رضایی فرمانده وقت سپاه" در قرارگاه فرماندهی جنگ بوده اند و البته صاحب تالیفاتی مبسوط و مفصل در تاریخ نگاری جنگ/link می باشند . یادداشت زیر که از پر بحث ترین مطالب وبگاه ایشان است به جهت مناسبت با تم و موضوعات مطروحه در سره باز نشر می گردد.

 

«پس از جنگ بارها این موضوع طرح شده است که؛ وقتی رزمندگان به میدان مین می رسیدند، فرمانده از رزمندگان درخواست 
می کرد که برای باز شدن میدان مین، داوطلب شده و از این طریق، راه پیشروی نیروها گشوده می شد. سوال این است که؛ آیا 
این موضوع که باز کردن میدان مین در شب عملیات از طریق رزمندگان داوطلب انجام می شده است، صحت دارد؟ 
در این صورت چرا درباره علت آن توضیح داده نمی شود، در غیر این صورت چرا تکذیب نمی شود؟
تا کنون بارها این گونه گزارش ها را که بیشتر در مراسم خاطره گویی و یا عزاداری، همچنین از سوی راویانی که در جنگ حضور 
نداشته اند، مطرح شده است، شنیده‌ام اما به دلایلی از پذیرش آن خودداری کرده ام. نخست اینکه؛ ما و مجموعه دوستانی که به عنوان
 راوی در کنار فرماندهان برای ثبت و ضبط عملیات ها حضور داشتیم، حتی یک مورد را نشنیده ایم که یکی از راویانی که در کنار 
فرماندهان حضور داشته است، اظهار کند که در یگان نظامی و در شب عملیات، چنین اتفاقی رخ داده است. اینجانب در عملیات‌هایی
 که در قرارگاه فرماندهی جنگ سپاه و ارتش حضور داشتم، حتی یک مورد گزارش در جلسات عمومی و یا خصوصی در این زمینه 
بیان نشده است.

اگر این احتمال را در نظر بگیریم که مواردی وجود داشته اما به دلایلی در جلسات بیان نشده و یا راویان از ثبت و گزارش آن
 خودداری کرده اند، دو مسئله به میان خواهد آمد: نخست اینکه؛ موارد یاد شده به قدری نادر و یا غیرقابل پذیرش بوده که از بیان 
و نقل، همچنین ثبت و ضبط آن، خودداری شده است. در این صورت موضوع دوم به میان خواهد آمد که؛ چرا آنچه وقوع آن بسیار 
اندک و تا کنون در هیچ گزارش رسمی بیان نشده، تا این اندازه رواج یافته و بمثابه یک رویه عمومی در جنگ تلقی می شود؟
 متأسفانه در جلسات نقد و بررسی جنگ و یا سخنرانی فرماندهان نیز درباره چگونگی این نوع موارد، در صورت وقوع و همچنین
 تکذیب و مقابله با ترویج این روش، بعنوان یک رویه عمومی برای عبور از میادین مین، توضیحی داده نشده است که خود محل تأمل
 است.
طرح این موضوع علاوه بر سابقه ای که وجود داشته است، بیشتر به خاطر انتشار عکس موسوم به عملیات رمضان، در تیرماه 1361
 و ادعای شهادت رزمندگان به هنگام عبور داوطلبانه از میدان مین است.

 پیش از این، یک بار از سردار رشید جانشین رئیس محترم ستادکل نیروهای مسلح که خود در تمام صحنه های هشت سال دفاع مقدس
 حضور داشته، سئوال کردم که؛ شما بعنوان یکی از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ، آیا تا کنون شنیده اید که میدان مین با عبور 
داوطلبانه گشوده شود؟ ایشان اظهار داشت: «خیر اگر هم بوده باشد، بسیار نادر است و فرماندهی که چنین دستوری را داده است،
 بر خلاف تدبیر و روش و تاکتیکهای جنگ اقدام کرده است» اخیراً عکس یاد شده را به ایشان نشان داده و سوال کردم؛ اساساً این
 تصویر میدان مین است؟ آیا نحوه شهادت رزمندگان نشان می دهد که بر روی مین به شهادت رسیده اند؟ در هر دو مورد ایشان
 تکذیب کرد. در واقع در تصویر نه تنها نشانه ای از میدان مین قابل مشاهده نیست، بلکه نحوه شهادت رزمندگان هم بیانگر انفجار 
مین نیست. بلکه بیشتر به نظر می رسد تعدادی از نیروها محاصره، زخمی و احتمالاً پس از تصرف منطقه از سوی دشمن، به شهادت
 رسیده اند.
گسترش چنین باورهایی درباره جنگ، بمعنای نادیده گرفتن عقل و تدبیر، همچنین محاسبات و بررسی در طراحی عملیات است که گاهی
 بررسیهای اطلاعاتی برای شناسائی و طرح ریزی بیش از شش ماه بطول می انجامید. گشودن معابر مین نیز بخشی از همین اقدامات
 بود که از قبل انجام می شد و علائمی نیز برای عبور از میدان مین گذاشته می شد تا رزمندگان پس از عبور از میدان مین، اهداف 
تعیین شده را تصرف نمایند. سردار غلامعلی رشید در خاطرات خود موضوعی را برای اینجانب نوشته است که، بیانگر میزان دقت
 و اهتمام فرماندهان به شناسائی میادین مین و گشودن معابر برای پیشروی نیروها در شب عملیات است.« در عملیات دارخوین نیروها
ی تیپ 14 امام حسین برای عملیات بر علیه مواضع لشگر 3 زرهی عراق، هفته ها روی میادین مین دشمن شناسائی انجام دادند. 
شهید اکبر تیموری مسئول این اقدام بود. وی با تخصصی که در تخریب و خنثی سازی مین داشت، پس از شناسائی میادین مین، برای
 گشودن معبر برای پیشروی نیروها، مین های دشمن را خنثی و سپس در جای خود قرار می داد تا دشمن متوجه این موضوع نشود.
 وی برای این کار در شبهای مهتابی آنقدر به مواضع و سنگرهای عراقیها نزدیک می شد که صدای آنها را به راحتی می شنید.
 پس از اتمام عملیات دو تن از کشته های دشمن را شناسائی کرد و می گفت من زیر نور ماه آنهارا دیده بودم»
  با این توضیح چرا چنین تصوری از نحوه جنگ و گشودن میادین مین، بعنوان یک رویه عمومی و جاری در عملیاتها، در تصور
 عمومی جامعه ایجاد می شود و در عین حال هیچگونه اقدامی برای توضیح درباره وقوع احتمالی آن در شرایط خاص و یا تکذیب آن 
بعنوان رویه جاری و عمومی در جنگ، صورت نمی گیرد؟ اگر اینگونه موارد که در صورت وقوع بسیار نادر و در شرایط غیرمنتظر
ه و خاص و بدون مجوز و تدبیر فرماندهی بوده، بعنوان رویه جاری در جنگ تصور شود و با گذشت یک نسل و در زمان حیات
 فرماندهان جنگ اینگونه بیان می شود و هیچ توضیحی درباره آن صورت نگیرد، آیا بیم آن نمی رود که وقایع جنگ بیشتر از آنچه
 تصور می شود، در معرض تحریف قرار دارد؟ »
محمد درودیان  یکشنبه 21 تیر 1394 
* مطالب مرتبط : /link
 

بسم الله الرحمان الرحیم

 * غدیریه ( بدون شرح)

 

خود قضیه غدیر جزء سنت است و ما بعد باید درباره آن بحث کنیم. ولی از آیاتی که در این مورد
 در سوره مائده وارد شده یکی این آیه است: یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ - 
تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ‏ «1» (اینجا لحن، خیلی شدید است) ای پیامبر! آنچه را که بر تو نازل شد،
 تبلیغ کن و اگر تبلیغ نکنی رسالت الهی را تبلیغ نکرده‏ای. مفاد این آیه آنچنان شدید است که مفاد
 حدیث‏ مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ امامَ زَمانِهِ ماتَ میتَةً جاهِلِیةً. اجمالًا خود آیه نشان می‌دهد که موضوع
 آنچنان مهم است که اگر پیغمبر تبلیغ نکند، اصلًا رسالتش را ابلاغ نکرده است.
کتاب امامت و رهبری(صفحه39) شهید مطهری

 


بسم الله الرحمان الرحیم

  * آسیب شناسی فرهنگ دفاع مقدس 2


ØلیرØا کمیلی

*علیرضا کمیلی در کنار تحصیل علوم حوزوی، از فعالین برجسته‌ی جهان اسلام و دبیر اتحادیه بین المللی امت واحده می‌باشد، 


اشاره :

به راستی شهدای ما هیچ کدام اهل تحلیل و دعواهای ی، مقابله با جریانات متحجر و التقاطی، دفاع از مظلوم و فریاد علیه چپاولگران و سرمایه داران زالوصفت، درگیری با اسراف کنندگان بیت المال و مدیران خائن، شناخت جریانات فکری و فرهنگی، مطالبه عدالت و. نبوده اند که هیچ نشانه ای از این رفتارها در داستان ها و خاطرات منقول از ایشان منعکس نمی شود؟!

به این تصاویرlink (عناوین) توجه کنید: شهیدی که عاشق می شود، شهیدی که می خندد، شهیدی که نماز شب می خواند، شهیدی که مهربانی می کند، شهیدی که شعر می سراید و. چقدر این تصاویر به شهدای داستانها و کتابهای خاطرات گزینش شده از زندگی ایشان، که خوانده ایم نزدیک اند!

حالا به این تصاویر (تیترها) توجه کنید: شهیدی که فریاد می زدند، شهیدی که دعوا می کند، شهیدی که افشاگری می کند، شهیدی که تهدید می کند و. به نظر می رسد این تصاویر تا حد زیادی با واقعیت جنگ و شهدای ما فاصله دارند!«جملات داخل پرانتزتوسط "سره" اضافه شده»

اینطور فکر نمی کنید!!؟؟

✍️  

متأسفانه چند سالی است که برخی مؤسسات و نویسندگان آنها ـ عمدتاً خانم ها ـ تصویر اولی را که از شهدا ترسیم شد مورد توجه قرار داده اند و اگر به سراغ بررسی زندگی شهدا و توصیف وقایع آن رفته اند نیز به نحوی گزینشی فقط این جلوه های شخصیتی را دیده اند!

پسری خوشگل، پدری مهربان، همسری عاشق، دوستی وفادار، فرزندی لطیف، دانشجویی درس خوان، شاعری تنها، هنرمندی حساس و. عمده تیپ های مورد علاقه این نویسندگان اند که به نظر می رسد آنچه را خود دوست می داشته اند و با نگرش احساسی خویش در اذهان شان پرورانده اند به عرصه دفاع مقدس نیز وارد کرده و روایت هایی این چنینی ساخته و بافته اند!

شاید به خاطر همین گونه روایت صرفاً احساسی است که از بستر ارتباط نسل جدید با شهدای جنگ تحمیلی، رفتاری ناقص بروز یافته و یک رابطه شخصی و نگاه فردی تولید شده و روح شهدا در عرصه های اجتماعی کشور امکان بازتولید و بازتعریف پیدا نکرده است!

اما حقیقت آن است که شهید (همواره) شهید است و نمی توان به بهانة جذب مخاطب یا گرفتاری نویسنده در نفسانیات و نگاه های غلط شخصی، همه جنبه های شخصیتی و رفتارهای ایشان را منعکس نکرد و به تحریف واقعیت دست زد!

به راستی شهدای ما هیچ کدام اهل تحلیل و دعواهای ی، مقابله با جریانات متحجر و التقاطی، دفاع از مظلوم و فریاد علیه چپاولگران و سرمایه داران زالوصفت، درگیری با اسراف کنندگان بیت المال و مدیران خائن، شناخت جریانات فکری و فرهنگی، مطالبه عدالت و. نبوده اند که هیچ نشانه ای از این رفتارها در داستان ها و خاطرات منقول از ایشان منعکس نمی شود؟! چرا دلسوزان انقلاب و همرزمان شهدا ساکت نشسته اند و نسبت به این گونه تحریفات اعتراض نمی کنند؟ مجال اندک این یادداشت اجازه نمی دهد تا از شهدایی چون چمران، آوینی، همت و. که به دلایل مذکور بیشتر مورد توجه این نویسندگان اند جلوه هایی را نقل کنیم تا جایی که تصور شود گویی از فرد دیگری روایت می شود! آیا این ظلم به شهدا پذیرفتنی است؟

شهید مظلوم محمدبروجردی

آیا روایت سکولار و فردی ارائه دادن از شهدایی که فعال ترین و انقلابی ترین و توجیه ترین افراد در زمان خویش بوده اند محدود کردن مدل نیروی مطلوب انقلاب اسلامی در انسان فردگرای قبل از انقلاب نیست و نمی توان رد پای نگاه های متحجرانه یا روشنفکرانه ای که دین را در عرصه اجتماع ناکارآمد می دانند در اینجا نیز مشاهده کرد؟!

متأسفانه باید اذعان کرد که این گونه نگاه ها از عرصه ادبیات و هنر دفاع مقدس فراتر رفته و در رویکردها و برنامه های ارگان ها و نهادهای مردمی و دولتی که در این رابطه ورود کرده اند نیز بروز جدی دارد! ضریب دادن به شهدایی خاص، بی توجهی به شهدایی که از نظر این حضرات جذابیت لازم را برای جذب این نسل ندارند!! ! توجه دادن به شهدایی با تصاویر خوش آب و رنگ! سردار زدگی و تهرانی زدگی در انتخاب شهدا و. همه و همه جلوه هایی ناپسند از این نوع نگاه های غلط به شهدا و دفاع مقدس اند و کاش آنان که دغدغه واقع گرایی در دفاع مقدس را دارند با نگاه اصیل و جامع انقلاب اسلامی به جنبه های مغفول زندگی شهدا نیز توجه نمایند و خود را از آفت عوام زدگی و تحت تأثیر هنجارهای غلط اجتماعی قرار گرفتن رها سازند.

 ان شاءالله.

"علیرضاکمیلی"

* مطالب مرتبط با موضوع بحث: 
- فضیلت محور است یا کرامت ؟

- چگونه از شهدا بنویسیم ؟!



بسم الله الرحمان الرحیم

 *نقد و بررسی یک عکس؛ ۱ 


اشاره : از تابستان سال 1394 تاکنون با وبلاگ ارزشمند و مورداعتماد آقای محمددرودیان /link«نویسنده و پژوهشگر تاریخ جنگ ایران و عراق» آشنا شدم, ایشان در زمینهءمباحث دفاع مقدس از صاحب نظران و جزو راویان مرکز«اسنادوتحقیقات دفاع مقدس»/link و "راوی سرلشکرمحسن رضایی فرمانده وقت سپاه" در قرارگاه فرماندهی جنگ بوده اند و البته صاحب تالیفاتی مبسوط و مفصل در تاریخ نگاری جنگ/link می باشند . یادداشت زیر که از پر بحث ترین مطالب وبگاه ایشان است به جهت مناسبت با تم و موضوعات مطروحه در سره باز نشر می گردد.

 

«پس از جنگ بارها این موضوع طرح شده است که؛ وقتی رزمندگان به میدان مین می رسیدند، فرمانده از رزمندگان درخواست 
می کرد که برای باز شدن میدان مین، داوطلب شده و از این طریق، راه پیشروی نیروها گشوده می شد. سوال این است که؛ آیا 
این موضوع که باز کردن میدان مین در شب عملیات از طریق رزمندگان داوطلب انجام می شده است، صحت دارد؟ 
در این صورت چرا درباره علت آن توضیح داده نمی شود، در غیر این صورت چرا تکذیب نمی شود؟
تا کنون بارها این گونه گزارش ها را که بیشتر در مراسم خاطره گویی و یا عزاداری، همچنین از سوی راویانی که در جنگ حضور 
نداشته اند، مطرح شده است، شنیده‌ام اما به دلایلی از پذیرش آن خودداری کرده ام. نخست اینکه؛ ما و مجموعه دوستانی که به عنوان
 راوی در کنار فرماندهان برای ثبت و ضبط عملیات ها حضور داشتیم، حتی یک مورد را نشنیده ایم که یکی از راویانی که در کنار 
فرماندهان حضور داشته است، اظهار کند که در یگان نظامی و در شب عملیات، چنین اتفاقی رخ داده است. اینجانب در عملیات‌هایی
 که در قرارگاه فرماندهی جنگ سپاه و ارتش حضور داشتم، حتی یک مورد گزارش در جلسات عمومی و یا خصوصی در این زمینه 
بیان نشده است.

اگر این احتمال را در نظر بگیریم که مواردی وجود داشته اما به دلایلی در جلسات بیان نشده و یا راویان از ثبت و گزارش آن
 خودداری کرده اند، دو مسئله به میان خواهد آمد: نخست اینکه؛ موارد یاد شده به قدری نادر و یا غیرقابل پذیرش بوده که از بیان 
و نقل، همچنین ثبت و ضبط آن، خودداری شده است. در این صورت موضوع دوم به میان خواهد آمد که؛ چرا آنچه وقوع آن بسیار 
اندک و تا کنون در هیچ گزارش رسمی بیان نشده، تا این اندازه رواج یافته و بمثابه یک رویه عمومی در جنگ تلقی می شود؟
 متأسفانه در جلسات نقد و بررسی جنگ و یا سخنرانی فرماندهان نیز درباره چگونگی این نوع موارد، در صورت وقوع و همچنین
 تکذیب و مقابله با ترویج این روش، بعنوان یک رویه عمومی برای عبور از میادین مین، توضیحی داده نشده است که خود محل تأمل
 است.
طرح این موضوع علاوه بر سابقه ای که وجود داشته است، بیشتر به خاطر انتشار عکس موسوم به عملیات رمضان، در تیرماه 1361
 و ادعای شهادت رزمندگان به هنگام عبور داوطلبانه از میدان مین است.

 پیش از این، یک بار از سردار رشید جانشین رئیس محترم ستادکل نیروهای مسلح که خود در تمام صحنه های هشت سال دفاع مقدس
 حضور داشته، سئوال کردم که؛ شما بعنوان یکی از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ، آیا تا کنون شنیده اید که میدان مین با عبور 
داوطلبانه گشوده شود؟ ایشان اظهار داشت: «خیر اگر هم بوده باشد، بسیار نادر است و فرماندهی که چنین دستوری را داده است،
 بر خلاف تدبیر و روش و تاکتیکهای جنگ اقدام کرده است» اخیراً عکس یاد شده را به ایشان نشان داده و سوال کردم؛ اساساً این
 تصویر میدان مین است؟ آیا نحوه شهادت رزمندگان نشان می دهد که بر روی مین به شهادت رسیده اند؟ در هر دو مورد ایشان
 تکذیب کرد. در واقع در تصویر نه تنها نشانه ای از میدان مین قابل مشاهده نیست، بلکه نحوه شهادت رزمندگان هم بیانگر انفجار 
مین نیست. بلکه بیشتر به نظر می رسد تعدادی از نیروها محاصره، زخمی و احتمالاً پس از تصرف منطقه از سوی دشمن، به شهادت
 رسیده اند.
گسترش چنین باورهایی درباره جنگ، بمعنای نادیده گرفتن عقل و تدبیر، همچنین محاسبات و بررسی در طراحی عملیات است که گاهی
 بررسیهای اطلاعاتی برای شناسائی و طرح ریزی بیش از شش ماه بطول می انجامید. گشودن معابر مین نیز بخشی از همین اقدامات
 بود که از قبل انجام می شد و علائمی نیز برای عبور از میدان مین گذاشته می شد تا رزمندگان پس از عبور از میدان مین، اهداف 
تعیین شده را تصرف نمایند. سردار غلامعلی رشید در خاطرات خود موضوعی را برای اینجانب نوشته است که، بیانگر میزان دقت
 و اهتمام فرماندهان به شناسائی میادین مین و گشودن معابر برای پیشروی نیروها در شب عملیات است.« در عملیات دارخوین نیروها
ی تیپ 14 امام حسین برای عملیات بر علیه مواضع لشگر 3 زرهی عراق، هفته ها روی میادین مین دشمن شناسائی انجام دادند. 
شهید اکبر تیموری مسئول این اقدام بود. وی با تخصصی که در تخریب و خنثی سازی مین داشت، پس از شناسائی میادین مین، برای
 گشودن معبر برای پیشروی نیروها، مین های دشمن را خنثی و سپس در جای خود قرار می داد تا دشمن متوجه این موضوع نشود.
 وی برای این کار در شبهای مهتابی آنقدر به مواضع و سنگرهای عراقیها نزدیک می شد که صدای آنها را به راحتی می شنید.
 پس از اتمام عملیات دو تن از کشته های دشمن را شناسائی کرد و می گفت من زیر نور ماه آنهارا دیده بودم»
  با این توضیح چرا چنین تصوری از نحوه جنگ و گشودن میادین مین، بعنوان یک رویه عمومی و جاری در عملیاتها، در تصور
 عمومی جامعه ایجاد می شود و در عین حال هیچگونه اقدامی برای توضیح درباره وقوع احتمالی آن در شرایط خاص و یا تکذیب آن 
بعنوان رویه جاری و عمومی در جنگ، صورت نمی گیرد؟ اگر اینگونه موارد که در صورت وقوع بسیار نادر و در شرایط غیرمنتظر
ه و خاص و بدون مجوز و تدبیر فرماندهی بوده، بعنوان رویه جاری در جنگ تصور شود و با گذشت یک نسل و در زمان حیات
 فرماندهان جنگ اینگونه بیان می شود و هیچ توضیحی درباره آن صورت نگیرد، آیا بیم آن نمی رود که وقایع جنگ بیشتر از آنچه
 تصور می شود، در معرض تحریف قرار دارد؟ »
محمد درودیان  یکشنبه 21 تیر 1394 
* مطالب مرتبط : /link
 

بسم الله الرحمان الرحیم

  * آسیب شناسی فرهنگ دفاع مقدس 2


ØلیرØا کمیلی

*علیرضا کمیلی در کنار تحصیل علوم حوزوی، از فعالین برجسته‌ی جهان اسلام و دبیر اتحادیه بین المللی امت واحده می‌باشد، 


اشاره :

به راستی شهدای ما هیچ کدام اهل تحلیل و دعواهای ی، مقابله با جریانات متحجر و التقاطی، دفاع از مظلوم و فریاد علیه چپاولگران و سرمایه داران زالوصفت، درگیری با اسراف کنندگان بیت المال و مدیران خائن، شناخت جریانات فکری و فرهنگی، مطالبه عدالت و. نبوده اند که هیچ نشانه ای از این رفتارها در داستان ها و خاطرات منقول از ایشان منعکس نمی شود؟!

به این تصاویرlink (عناوین) توجه کنید: شهیدی که عاشق می شود، شهیدی که می خندد، شهیدی که نماز شب می خواند، شهیدی که مهربانی می کند، شهیدی که شعر می سراید و. چقدر این تصاویر به شهدای داستانها و کتابهای خاطرات گزینش شده از زندگی ایشان، که خوانده ایم نزدیک اند!

حالا به این تصاویر (تیترها) توجه کنید: شهیدی که فریاد می زدند، شهیدی که دعوا می کند، شهیدی که افشاگری می کند، شهیدی که تهدید می کند و. به نظر می رسد این تصاویر تا حد زیادی با واقعیت جنگ و شهدای ما فاصله دارند!«جملات داخل پرانتزتوسط "سره" اضافه شده»

اینطور فکر نمی کنید!!؟؟

✍️  

متأسفانه چند سالی است که برخی مؤسسات و نویسندگان آنها ـ عمدتاً خانم ها ـ تصویر اولی را که از شهدا ترسیم شد مورد توجه قرار داده اند و اگر به سراغ بررسی زندگی شهدا و توصیف وقایع آن رفته اند نیز به نحوی گزینشی فقط این جلوه های شخصیتی را دیده اند!

پسری خوشگل، پدری مهربان، همسری عاشق، دوستی وفادار، فرزندی لطیف، دانشجویی درس خوان، شاعری تنها، هنرمندی حساس و. عمده تیپ های مورد علاقه این نویسندگان اند که به نظر می رسد آنچه را خود دوست می داشته اند و با نگرش احساسی خویش در اذهان شان پرورانده اند به عرصه دفاع مقدس نیز وارد کرده و روایت هایی این چنینی ساخته و بافته اند!

شاید به خاطر همین گونه روایت صرفاً احساسی است که از بستر ارتباط نسل جدید با شهدای جنگ تحمیلی، رفتاری ناقص بروز یافته و یک رابطه شخصی و نگاه فردی تولید شده و روح شهدا در عرصه های اجتماعی کشور امکان بازتولید و بازتعریف پیدا نکرده است!

اما حقیقت آن است که شهید (همواره) شهید است و نمی توان به بهانة جذب مخاطب یا گرفتاری نویسنده در نفسانیات و نگاه های غلط شخصی، همه جنبه های شخصیتی و رفتارهای ایشان را منعکس نکرد و به تحریف واقعیت دست زد!

به راستی شهدای ما هیچ کدام اهل تحلیل و دعواهای ی، مقابله با جریانات متحجر و التقاطی، دفاع از مظلوم و فریاد علیه چپاولگران و سرمایه داران زالوصفت، درگیری با اسراف کنندگان بیت المال و مدیران خائن، شناخت جریانات فکری و فرهنگی، مطالبه عدالت و. نبوده اند که هیچ نشانه ای از این رفتارها در داستان ها و خاطرات منقول از ایشان منعکس نمی شود؟! چرا دلسوزان انقلاب و همرزمان شهدا ساکت نشسته اند و نسبت به این گونه تحریفات اعتراض نمی کنند؟ مجال اندک این یادداشت اجازه نمی دهد تا از شهدایی چون چمران، آوینی، همت و. که به دلایل مذکور بیشتر مورد توجه این نویسندگان اند جلوه هایی را نقل کنیم تا جایی که تصور شود گویی از فرد دیگری روایت می شود! آیا این ظلم به شهدا پذیرفتنی است؟

شهید مظلوم محمدبروجردی

آیا روایت سکولار و فردی ارائه دادن از شهدایی که فعال ترین و انقلابی ترین و توجیه ترین افراد در زمان خویش بوده اند محدود کردن مدل نیروی مطلوب انقلاب اسلامی در انسان فردگرای قبل از انقلاب نیست و نمی توان رد پای نگاه های متحجرانه یا روشنفکرانه ای که دین را در عرصه اجتماع ناکارآمد می دانند در اینجا نیز مشاهده کرد؟!

متأسفانه باید اذعان کرد که این گونه نگاه ها از عرصه ادبیات و هنر دفاع مقدس فراتر رفته و در رویکردها و برنامه های ارگان ها و نهادهای مردمی و دولتی که در این رابطه ورود کرده اند نیز بروز جدی دارد! ضریب دادن به شهدایی خاص، بی توجهی به شهدایی که از نظر این حضرات جذابیت لازم را برای جذب این نسل ندارند!! ! توجه دادن به شهدایی با تصاویر خوش آب و رنگ! سردار زدگی و تهرانی زدگی در انتخاب شهدا و. همه و همه جلوه هایی ناپسند از این نوع نگاه های غلط به شهدا و دفاع مقدس اند و کاش آنان که دغدغه واقع گرایی در دفاع مقدس را دارند با نگاه اصیل و جامع انقلاب اسلامی به جنبه های مغفول زندگی شهدا نیز توجه نمایند و خود را از آفت عوام زدگی و تحت تأثیر هنجارهای غلط اجتماعی قرار گرفتن رها سازند.

 ان شاءالله.

"علیرضاکمیلی"

* مطالب مرتبط با موضوع بحث: 
- فضیلت محور است یا کرامت ؟

- چگونه از شهدا بنویسیم ؟!



بسم الله الرحمان الرحیم

نماهنگ گل پونه ها

 

 

✍️. یا لیتنا کنا معکم

 

 

 

 

 

 

*پیوست:

-


بسم الله الرحمان الرحیم

 * استفاده از وسیلهء باطل برای رسیدن به هدف حق  

Image result for €«Øناسنامه های Ù…Ø®Ø¯ÙˆØ ØŸ!€€Ž

* این یادداشت در تقابل بارفتار و سلوک برخی از ظاهرا"حزب الهی هایی است؛ که قائل به رعایت هیچ خط قرمزی نیستند و با فهم کاریکاتوری شان از مقولهء ایثار و ولایت، میخواهند با هر وسیله ایی که شده به مقصودشان برسند.

✍️   

طرح مسئله :
اگر همراهان همیشگی "سره" یادشان باشد در مهر و آبان ماه 97 دو پست متوالی با عناوین "
۱ جنگ ؛ ۲ دیدگاه" و "شناسنامه های مخدوش ؟!" که موضوع هر دو یادداشت اقدامات مغایربا قانون و شرع مقدس ؛ برخی افراد بظاهر حزب الهی و رزمنده در جبهه های دفاع مقدس ؛ با سوء مفاهمه و برداشت ناصحیح از تکالیف و فرامینی است که دین و تهای ناشی از مسائل جاری کشور در شرایط جنگی برای هر فرد مکلفی تعیین و تبیین می نماید؛ اقدام به اعمالی که اصطلاحا" «ماکیاولیستی» گفته می شود نموده اند و مشروحا" به تبیین مسئله در 2 یادداشت فوق الاشاره پرداخته شده است. 

پیرو همین موضوع؛ درکتاب سیری درسیره نبوی،ص123،اثرشهیدمطهری(ره)؛ نیز شهید بزرگوار بصورت کاملا" مبسوط نهی از این عمل را خصوصا" در امور دین و معنوی تبیین کرده اند.

- چندی پیش در راستای تحقیق پیرامون موضوعات مورد بحث در "سره" به مصاحبه ای از آقای "حمید داودآبادی"نویسنده ؛رزمنده و جانباز جنگ ؛ با خبرگزاری دفاع مقدس که در سال 96 انجام شده بود برخوردم و سئوال و پاسخ مندرج دریکی از پاراگرافهای این مصاحبه با عنوان "ماجرای اعزام 10 رزمنده با نامه جعلی" سخت متحیرم کرد که ضمن جلب توجه مخاطبین محترم به این سئوال جواب شاذ و ماکیاولیستی آقای داودآبادی ؛ برائت خود را به عنوان یک رزمنده و جانباز جزء و ناچیز جنگ 8 ساله که حدود 10 سال از خدمت 30 ساله اش را در واحد بسیج و پرسنلی و اعزام نیرو  و . گذرانده از این نوع اعمال ابراز داشته و قویا" توسل به این وسایل و روشها را برای اعزام به جبهه مردود می دانم . از مشارکت فعال و سازنده کلیه اعزه همراه در تبیین و تکمیل و گسترش این مبحث صمیمانه تشکر می کنم . 

مستدعی است 2 یادداشت پیشین مورد اشاره را حتما" مطالعه فرمایید. سپاسگزارم

 .

دفاع پرس: ماجرای اعزام 10 رزمنده با نامه جعلی را برایمان روایت کنید.

داودآبادی: آن زمان کسانی که برای اولین بار قصد اعزام به جبهه را داشتند باید حداقل دو ماه دوران آموزشی را سپری می‌کردند. با نزدیکی به عملیات، رزمندگان می‌خواستند بدون گذراندن دوره آموزشی در عملیات شرکت کنند. از این رو نامه سابقه جبهه جعلی را با دست خط خودم نوشتم. تصویر مهر را از یک نامه دیگر پاره و به نامه الصاق کردم. سپس نام آن رزمنده را نوشته و کپی می‌گرفتم. آن زمان هم استعلام وجود نداشت تا صحت و سقم نامه مشخص شود. به آن رزمنده هم مناطق عملیاتی را توضیح می‌دادم که اگر نامه لو رفت. سوالات را بتواند جواب دهد. مصطفی کاظم زاده نیز از این نامه استفاده کرد و از آن جایی که فرمانده بر منطقه گیلانغرب مسلط بود، به وی مشکوک و مانع حضورش در عملیات شد. 10 نفر از این نامه استفاده کردند و به شهادت رسیدند.

* مطالب مرتبط :
- تجلیل از حمید داودآبادی در جشنواره بسیج
- تجلیل دیدنی از رزمنده‌ای که به عنوان «از معراج برگشته» شناخته می‌شود + فیلم
- مراسم بزرگداشت هنرمند انقلابی حمید داوود آبادی

Attention :Only comments written in persian will be displayed and responded to .Thank you*



تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

فرش ماشینی Melanie چیلر هوا خنک Jennifer Fun مواد مخدر نینوا